دیجیتال مارکتینگ

شاخص کلیدی عملکرد (KPI) در دیجیتال مارکتینگ چیست؟ + معرفی انواع KPI کاربردی در دیجیتال مارکتینگ

تقریبا همه می‌دانیم که برای رسیدن به موفقیت در بازار امروز باید اهداف مشخصی را برای کسب‌وکار خود مشخص کنیم. مثلا ابتدای هر سال کاری برنامه‌ریزی می‌کنیم که یک محصول یا خدمات جدید طراحی و راه‌اندازی کنیم، یا تعداد مشتریان‌مان و در واقع میزان فروش‌مان را بالاتر ببریم. منتها در پایان سال وقتی به یک‌سال رفت‌وآمد و هزینه و… نگاه می‌کنیم واقعا چقدر توانسته‌ایم به آنچه می‌خواستیم برسیم؟ اصلا چگونه باید میزان موفقیت اهدافی که برایشان زمان و پول کرده‌ایم را بسنجیم؟ مخصوصا در دیجیتال مارکتینگ که این روزها به‌شدت فضای رقابتی دارد و حتی درصدهای کوچک هم می‌تواند به‌شدت روی کسب‌وکارها اثر بگذارد. شاخص کلیدی عملکرد (KPI) دقیقا همان چیزی است که به‌صورت کمّی و با عدد و رقم به شما می‌گوید چقدر از هزینه و زمانی که گذاشته‌اید، استفاده درست و به‌جایی کرده‌اید. اگر برایتان گنگ و مبهم است که KPI چیست و چگونه باید برای ارزیابی نتایج بازاریابی از آن استفاده کرد، این مقاله برای شماست. در این مقاله به شما می‌گوییم که KPI در دیجیتال مارکتینگ چه کاربردی دارد و چگونه محاسبه می‌شود. 

KPI چیست؟

شاخص کلیدی عملکرد یا KPI یک مقدار عددی است که نشان می‌دهد که آیا تیم‌های مختلف و در کل شرکت شما به اهداف تعیین‌شده برای کسب‌وکارتان می‌رسند یا خیر. در واقع KPI یک معیار قابل سنجش عملکرد در طول زمان برای یک هدف خاص است. شاخص‌های کلیدی عملکرد به بخش‌های مختلف یک کسب‌وکار مثل امور مالی و منابع انسانی یا بازاریابی و فروش کمک می‌کنند تا در سطح استراتژیک به جلو حرکت کنند. با استفاده از این معیار می‌توانید عملکرد کسب‌و‌کارتان را با اعداد و ارقام ارزیابی کنید و تصمیمات دقیق و مبتنی بر داده برای رشد و توسعه تجارت‌تان بگیرید.

انواع KPI کدامند؟

معمولا کارشناسان شاخص‌های کلیدی عمکرد را در دو گروه KPIهای سطح بالا و KPIهای سطح پایین دسته‌بندی می‌کنند.

KPIهای سطح بالا عملکرد کلی کسب‌وکار را نشان می‌دهند. مثل رشد سالانه، درآمد دوره‌ای سالانه (ARR) و سهم بازار نسبی. افراد و کارکنان هیچ تاثیری بر این شاخص‌های عملکردی ندارند و در واقع این اعداد نتیجه کار گروهی در چندین بخش هستند.

KPIهای سطح پایین نشان‌دهنده عملکرد بخش‌ها یا افراد خاص هستند. معیارهای کسب‌و‌کار سطح پایین با کار روزمره کارمندان مرتبط است و عملی‌تر محسوب می‌شود. بسته به اهداف و نوع سازمان و کسب‌وکار خود، می‌توانید شاخص‌های کلیدی عملکرد مختلفی را دنبال کنید. هر دپارتمان کاری در شرکت شما می‌تواند KPI‌های متفاوتی را اندازه‌گیری و دنبال کند؛ زیرا هر تیم معمولا وظایف و اهداف مخصوص به خودش دارد.

معمولا شاخص‌های کلیدی عملکرد در پنج گروه اصلی دسته‌بندی می‌شوند:

  1. KPIهای کسب‌وکار
  2. شاخص‌های کلیدی عملکرد مالی
  3. KPIهای فروش
  4. KPIهای بازاریابی
  5. KPIهای مدیریت پروژه

برای مثال حاشیه سود خالص یا محاسبه درصد سود یک شرکت از کل درآمد، درآمد مکرر ماهانه (MRR) و محاسبه درآمد قابل پیش‌بینی و تکرارشونده یا رشد فروش و اندازه‌گیری توانایی تیم فروش شما برای افزایش درآمد در یک دوره زمانی مشخص، برخی از KPI‌های پراستفاده برای تیم‌های مختلف کاری یک شرکت هستند. در ادامه شاخص‌های کلیدی عملکرد ویژه بازاریابی را با هم بررسی می‌کنیم.

KPI در دیجیتال مارکتینگ چیست؟

شاخص کلیدی عملکرد دیجیتال مارکتینگ یک ارزش قابل اندازه‌گیری است که یک تیم بازاریابی برای رسیدن به آن در یک دوره زمانی خاص تلاش می‌کند. KPI دیجیتال مارکتینگ معمولا برای اندازه‌گیری نتایج کمپین‌های بازاریابی و همین‌طور میزان موثر بودن کانال‌های بازاریابی مختلف استفاده می‌شود. KPI در دیجیتال مارکتینگ قرار است نشان بدهد استراتژی‌ها و پروژه‌های بازاریابیِ خاص چقدر خوب کار می‌کنند. 

نکته مهم در مورد شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ این است که می‌توانید آن‌ها را مطابق با نیازهای کسب‌و‌کار و تیم‌های کاری خود پیکربندی کنید. با تجزیه‌ و‌ تحلیل شاخص‌های KPI بازاریابی، می‌توانید تعیین کنید که چه استراتژی‌هایی برای بازاریابی محصولات و خدمات شما کار می‌کنند و کدام‌ها نه، و تلاش‌های تبلیغاتی خود را بر این اساس تنظیم کنید. 

دسته‌بندی‌‌های اصلی KPI در دیجیتال مارکتینگ

معمولا برای بررسی عملکرد وضعیت و ابزارهای بازاریابی یک کسب‌وکار، عملکرد معیارهای مختلفی از جمله تعداد مشتریان بالقوه، اعداد و ارقام مربوط به کاربران و تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی، تبلیغات پولی و استراتژی‌های سئو را اندازه‌گیری می‌کنند. برای مثال میزان ترافیک وب‌سایت از هر کانال تبلیغاتی مثل شبکه‌های اجتماعی، CPA هزینه هر اکتساب یا جذب (Acquisition)، سرنخ‌های واجد شرایط بازاریابی (MQL)، نرخ تبدیل کاربران سایت به مشتری و خریدار و… نمونه‌هایی از KPI‌های دیجیتال مارکتینگ هستند.

شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ را می‌توان در پنج دسته اصلی جای داد:

  1. تولید لید (سرنخ) یا مشتری بالقوه (Lead generation)
  2. معیارهای وب‌سایت و ترافیک (Website & traffic metrics)
  3. معیارهای بهینه‌سازی سئو (SEO optimization)
  4. معیارهای مربوط به تبلیغات پولی (Paid advertising)
  5. اعدام و ارقام ردیابی شبکه‌های اجتماعی (Social media tracking)

در ادامه نمونه‌هایی از KPIهای دیجیتال مارکتینگ برای هرکدام از این گروه‌ها را با هم بررسی می‌کنیم.

KPI در دیجیتال مارکتینگ

چند نمونه از KPI در دیجیتال مارکتینگ

می‌توان براساس نوع کسب‌وکار و اهداف مورد نظر در بازاریابی، تا صدها شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ تعریف کرد. در اینجا چند شاخص کلیدی عملکرد بازاریابی که به‌راحتی قابل ردیابی هستند و می‌توانید برای بهبود نتایج کمپین‌های تبلیغاتی خود اندازه‌گیری کنید را با هم مرور می‌کنیم:

شاخص‌‌‌های کلیدی عملکرد مربوط به لیدها (سرنخ‌ها) و مشتریان بالقوه (Lead generation)

برای ارزیابی اینکه آیا تکنیک‌های تولید سرنخ (لید) شما جواب می‌دهد یا خیر، باید مقرون به‌صرفه بودن کانال‌های تولید سرنخ و جذب مشتری را بررسی کنید.

۱-تعداد لید جدید ماهانه (Monthly new leads/prospects)

این معیار که به‌طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد، تعداد لیدهای جدید کسب‌شده در ماه گذشته را نشان می‌دهد. یک لید جدید می‌تواند فردی باشد که برای یک دوره آزمایشی رایگان ثبت‌نام کرده یا با یک حساب کاربری در سایت فروشگاه آنلاین شما عضو شده است.

برای اندازه‌گیری این شاخص می‌توانید در نرم‌افزار‌های مدیریتی و اتوماسیون اداری و فروش خود اطلاعات مربوط به مشتری‌ها را انتخاب کرده و آن‌ها را بر اساس تاریخ خرید یا ثبت‌نام در سایت و… فیلتر کنید تا تعداد لیدهای جدید در یک دوره خاص را ببینید.

اگر هم به فکر بهبود تعداد لیدهای تولید‌شده در هر ماه هستید می‌توانید بودجه کمپین‌های تبلیغاتی هزینه به‌ازای هر کلیک را افزایش دهید، محتوای بهینه‌سازی‌شده برای سئو ایجاد کنید تا از طریق موتورهای جستجو بیشتر دیده شود یا حتی پیشنهادات تخفیف موقت برای ثبت‌نام در سایت و… بگذارید.

۲-تعداد سرنخ‌های واجد شرایط در هر ماه (Qualified leads per month)

نظارت بر تعداد سرنخ‌های واجد شرایط نشان می‌دهد که آیا کمپین‌های بازاریابی شما به‌طور مؤثر بر سرنخ‌های هدفمند متمرکز شده‌اند یا فقط ترافیکی ایجاد می‌کنند که مخاطبان احتمالی شما نیستند. مشتریان بالقوه‌ای که پتانسیل تبدیل شدن به خریدار را دارند، می‌توانند به سه گروه طبقه‌بندی شوند:

  • سرنخ‌های واجد شرایط بازاریابی (Marketing qualified leads) یا لیدهایی که تیم بازاریابی تصمیم می‌گیرد به تیم فروش ارسال کند.
  • سرنخ‌های پذیرفته‌شده برای فروش (Sales-accepted leads) یا مشتریان بالقوه‌ای که توسط تیم بازاریابی معرفی‌شده‌اند و تیم فروش کار روی آن‌ها پذیرفته و گرفتن سفارش از آن‌ها را پیگیری خواهد کرد.
  • سرنخ‌های واجد شرایط فروش (Sales qualified leads) که پتانسیل تبدیل شدن به خریدار را دارند. تیم فروش متعهد به تماس با سرنخ‌های این دسته می‌شود و زمان بیشتری را برای تبدیل آن‌ها به مشتریان اختصاص می‌دهد.

برای اندازه‌گیری KPI مربوط به سرنخ‌های واجد شرایط در هر ماه می‌توانید روی نرم‌افزار CRM خود، تمامی لیدها را در قیف فروش دسته‌بندی کنید. سپس برای مشاهده تعداد دقیق لیدهای ماهانه واجد شرایط در هر دسته، مشتریان احتمالی را بر اساس برچسب‌ها و تاریخ‌ها فیلتر کنید.

بهبود این شاخص نیز با طراحی و اجرای کمپین‌های بسیار هدفمند برای دستیابی به مخاطبان مناسب ممکن می‌شود.

۳-هزینه به‌ازای سرنخ فروش یا همان هزینه به ازای لید (Cost-per-lead)

شاخص CPL به شما هزینه به‌دست آوردن یک مشتری جدید را نشان می‌دهد. در کنار معیار هزینه به‌ازای تبدیل، می‌توانید ارزیابی کنید که آیا فعالیت‌های بازاریابی مختلف با هدف افزایش تعداد لید برایتان سودآور هستند یا خیر.

اندازه‌گیری این شاخص به جمع‌آوری اطلاعاتی مثل زمان، منابع و پول صرف‌شده برای فعالیت‌های بازاریابی با هدف جذب مشتری نیاز دارد. سپس باید این اطلاعات را با تعداد لیدهای ماهانه مقایسه کنید تا ببینید آیا تعداد نتایج و هزینه و زمان صرف‌شده همخوانی دارند یا خیر.

برای بهبود شاخص CPL باید ببینید چه نوع کمپین‌های رایگان و پولی برای شما بهتر کار می‌کنند و بودجه و زمان صرف‌شده روی آن‌ها را افزایش دهید. همچنین می‌توانید محتوای با کیفیت برای شبکه‌های اجتماعی ایجاد کنید و به اشتراک بگذارید تا ترافیک وب‌سایت (تقریباً) رایگان و سرنخ‌های جدیدِ کم‌هزینه‌تر به‌دست بیاورید.

۴-هزینه هر تبدیل (Cost per conversion)

این KPI دیجیتال مارکتینگ نشان می‌دهد که چقدر هزینه بابت به‌دست آوردن سرنخ‌هایی که به مشتریان خرید‌ار تبدیل می‌شوند، پرداخت می‌کنید. یک کمپین تبلیغاتی ممکن است صدها لید برای شما ایجاد کند، اما احتمالا تنها کمتر از ۲ درصد از ‌آن‌ها به مشتری شما تبدیل می‌شوند. معمولا اگر هزینه به ازای هر تبدیل، کمتر از ارزش طول عمر مشتری شما باشد، یعنی استراتژی بازاریابی دیجیتال شما به جای ایجاد سود، منابع‌تان را هدر می‌دهد.

برای اندازه‌گیری KPI مربوط به هزینه تبدیل سرنخ به خریدار باید بسته به زمان تبدیل سرنخ، یک بازه زمانی مثلا دوماهه برای ردیابی در نظر بگیرید (زیرا تبدیل لیدها زمان می‌برد). سپس هزینه ماهانه زمان و منابع صرف‌شده برای جذب لید را بررسی کنید. مثلا زمان و هزینه کمپین تبلیغات گوگل، تولید و انتشار محتوای وبلاگ، مدیریت شبکه‌های اجتماعی و غیره را محاسبه کنید.

در مرحله بعد، با استفاده از ابزار بازاریابی یا CRM بررسی کنید تا ببینید چه تعداد از سرنخ‌های آن ماه از یک منبع خاص، از زمانی که وارد قیف فروش‌تان شده‌اند، به‌عنوان مشتری از شما خریدار کرده‌اند. در نهایت باید کل هزینه ماهانه منبع سرنخ را بر تعداد تبدیل‌ها تقسیم کنید تا ببینید جذب مشتری جدید چقدر برای شما هزینه داشته است.

بهتر است برای اندازه‌گیری دقیق هزینه به‌ازای هر تبدیل، کانال‌های بازاریابی مختلف را جداگانه بررسی کنید. با این کار با ارزش‌ترین منابع تولید لید برای کسب‌وکارتان را پیدا می‌کنید و می‌توانید انرژی و منابع خود را بر تقویت دسترسی همان کانال‌ها متمرکز کنید. در ضمن حواستان باشد هنگام مدیریت کمپین‌های تبلیغاتی PPC، همیشه به‌جای هزینه به‌ازای هر کلیک یا هزینه به‌ازای نمایش‌ و سایر معیارهای دیگر، هزینه به‌ازای هر تبدیل را اندازه‌گیری کنید.

برای کاهش هزینه تبدیل لید به مشتری نیز باید کمپین‌های بازاریابی بسیار هدفمند ایجاد کنید. همچنین می‌توانید تجربه کاربری سرویس یا محصول خود را بهبود بخشید، فایل‌های آموزشی کمکی و راهنماهای راه‌اندازی ارائه دهید. 

۵-میانگین زمان تبدیل

مدت زمان تبدیل لیدها به مشتری و خریدار، میزان اثربخشی فرآیند فروش شما را نشان می‌دهد. اگر زمان تبدیل بیش از حد طولانی باشد، مشتریان احتمالی شما ممکن است علاقه خود را به خدمات یا محصول‌تان از دست بدهند و احتمالا در نهایت آن‌ها را به یک رقیب از دست خواهید داد.

برای اندازه‌گیری این KPI باید داده‌هایی مثل تاریخ‌های جذب لید جدید و تاریخ تبدیل این لید به مشتری و خرید او را جمع‌آوری و ثبت کنید. سپس می‌توانید میانگین زمان بین جذب یک مشتری بالقوه و تبدیل شدن او به خریدار را محاسبه کنید. برخی نرم‌افزارها و پلت‌فرم‌های CRM خودشان این کار را برای شما انجام می‌دهند. فقط باید تاریخ‌ها و بازه‌های زمانی مورد نظر خود را برای لیدها فیلتر کنید.

می‌توانید برای کم کردن زمان جذب یک مخاطب به‌عنوان لید و تبدیل او به خریدار، پیشنهادهای تخفیف حساس به زمان در نظر بگیرید یا راهنمایی‌های مفیدی درباره فرآیند خرید در سایت خود ارائه دهید تا خرید را برای کاربران سایت و مخاطبان‌تان باارزش‌تر و راحت‌تر کند. همچنین بهتر است از تبلیغات بازاریابی مجدد هم برای یادآوری محصولات و خدمات‌تان به لیدهای قبلی که تاکنون خرید نکرده‌اند استفاده کنید.

۶-نرخ ماندگاری مشتری یا نرخ حفظ و نگهداشت مشتری (Retention rate)

این KPI بازاریابی تعداد مشتریانی را نشان می‌دهد که به استفاده از محصول و خدمات شما برای مدت زمان طولانی ادامه می‌دهند و خریدهای تکراری از شما دارند. با نظارت بر نرخ نگهداری مشتری، می‌بینید که مشتریان شما تا چه میزان یک مشتری وفادار برای برندتان هستند.

تعداد مشتریان در پایان یک دوره را از تعداد مشتریان جدید کسب‌شده در طول یک دوره کم کنید و نتیجه به‌دست آمده را تقسیم بر تعداد مشتریان در شروع یک دوره کنید. در نهایت هم عددی که محاسبه‌شده را در ۱۰۰ ضرب کنید.

فرمول محاسبه نرخ نگهداری مشتری به زبان ریاضی هم عبارت است از:

(((CE-CN)/CS)) *  100

CE = تعداد مشتریان در پایان یک دوره

CN = تعداد مشتریان جدید کسب‌شده در طول یک دوره

CS = تعداد مشتریان در شروع یک دوره

برای افزایش تعداد مشتریان وفادار و بهبود نرخ ماندگاری مشتریان هم باید روی بهتر کردن تجربه کاربری محصولات و خدمات‌تان و همین‌طور طراحی محصول جذاب و بسته‌بندی چشم‌نواز کار کنید.

۷-نرخ فرسایش (Attrition rate)

این معیار که نرخ ریزش هم نامیده می‌شود، درصد مشتریانی را نشان می‌دهد که دیگر محصولات یا خدمات شما را نمی‌خرند. افزایش نرخ ریزش ممکن است نشانه‌ای از تجربه کاربری ضعیف یا عملکرد کُند سرویس‌های شما باشد.

برای اندازه‌گیری نرخ فرسایش ابتدا ببینید که چه تعداد از مشتریان در طول سال گذشته، پرداخت هزینه بابت خدمات یا سفارش محصولات شما را متوقف کرده‌اند. سپس باید نرخ فرسایش را به‌صورت درصدی از کل پایگاه مشتری خود محاسبه کنید.

درست مثل مانند نرخ نگهداشت مشتری، نرخ ریزش نیز به کیفیت خدمات شما بستگی دارد. پس اگر می‌خواهید نرخ ریزش کمتری داشته باشید روی کیفیت خدمات و پشتیبانی محصولات‌تان کار کنید.

شاخص‌‌‌های کلیدی عملکرد مربوط به وب‌سایت و ترافیک

برای ارزیابی اینکه آیا محتواها و صفحات سایت شما به‌خوبی به نیاز کاربران و مخاطبان‌تان پاسخ می‌دهد یا خیر، باید نرخ‌های مربوط به ترافیک وب‌سایت و کلیک و همچنین CTA را بررسی کنید.

۱-ترافیک ماهانه وب‌سایت (Monthly website traffic)

علاوه بر ترافیک کلی وب‌سایت، تعداد بازدید از دسته‌های مختلف صفحات مانند صفحه اصلی، صفحات معرفی محصول، وبلاگ، صفحات لندینگ و… را نیز جمع‌آوری کنید و زیر نظر داشته باشید. همچنین باید ترافیک موتورهای جستجو را اندازه‌گیری کنید تا ببینید آیا جستجوی ارگانیک برای صفحات مهم شما وجود دارد و آیا این صفحات بازدیدکنندگان جدیدی را به سایت شما می‌آورند یا خیر. می‌توانید از این KPI دیجیتال مارکتینگ به‌عنوان شاخصی از عملکرد SEO وب‌سایت‌تان نیز استفاده کنید.

بهترین راه برای اندازه‌گیری این شاخص استفاده از یک ابزار تحلیلی مانند Google Analytics است. اگر اکانت گوگل آنالیتیکس ندارید و نمی‌دانید چگونه باید با این ابزار کار کنید، حتما بلاگ‌پست آموزش کار با گوگل آنالیتیکس در رهنما کالج را بخوانید.

برای افزایش ترافیک وب‌سایت می‌توانید روی تبلیغات پولی مانند هزینه به‌ازای هر کلیک، بیشتر هزینه کنید. راه دیگر، ایجاد محتوای بهینه‌سازی‌شده برای سئو است تا از طریق جستجوی ارگانیک بازدیدکنندگان بیشتری را جذب کنید.

۲-نرخ بازدیدکنندگان بازگشتی (Returning visitors)

اندازه‌گیری درصد بازدیدکنندگان بازگشتی، به شما می‌گوید که مخاطبان شما چقدر با محتوای سایت‌تان درگیر هستند. به‌عنوان مثال، نرخ بازگشت پایین به یک صفحه وبلاگ ممکن است نشان دهد که محتوای وبلاگ احتمالا به‌اندازه کافی برای مخاطبان جذاب و باارزش نیست تا افراد برای مطالب بیشتر سراغ وبلاگ شما برگردند.

افزایش تعداد بازدیدکنندگان بازگشتی فرمول ساده‌ای دارد. باید اطلاعات مفیدی را در محتواهای وبلاگ و صفحات لندینگ خود ارائه دهید. همچنین می‌توانید از تبلیغات بازاریابی استفاده کنید تا به بازدیدکنندگان قبلی وبلاگ مطاب تازه‌تر و مرتبط را برای خواندن پیشنهاد دهید.

۳-بازدید از هر کانال تبلیغاتی (Visits per channel)

شناخت منابع ترافیک ورودی سایت، به تعیین سودآورترین کانال‌های بازاریابی برای کسب‌وکارتان کمک می‌کند. اگر اخیراً یک کمپین تبلیغاتی پولی راه‌اندازی کرده‌اید، می‌توانید عملکرد این کمپین را با مشاهده میزان ترافیک (و تعداد لید ورودی) آن ارزیابی کنید.

برای اندازه‌گیری نرخ بازدید از هر کانال باید کدهای ref را برای کمپین‌های پولی تنظیم کنید تا یک نمای کلی از ترافیک ورودی از کمپین داشته باشید.

برای گرفتن ترافیک ارگانیک بیشتر باید سئوی خود را به‌ کمک پیوند دادن صفحات وب‌سایت در محتواهای تبلیغی کانال‌های مختلف و همین‌طور داشتن محتوای مفید بهبود دهید. افزایش ترافیک پولی نیز به محتوای تبلیغاتی و تصاویر جذاب‌تر همراه با هزینه پیشنهادی قانع‌کننده‌تر نیاز دارد. 

۴-میانگین زمان در صفحه (Average time on page)

این معیار به‌ویژه برای ترافیک جستجوی ارگانیک مهم است. زیرا گوگل صفحات را بر اساس ارتباط آن‌ها رتبه‌بندی می‌کند. هرچه میانگین زمان حضور کاربران در صفحات مختلف سایت شما بیشتر باشد، احتمال اینکه در نتایج جستجو رتبه بهتری داشته باشید و بازدیدکنندگان بیشتری را به لید تبدیل کنید، بیشتر می‌شود.

برای افزایش مدت زمان حضور کاربران در سایت باید محتوای جذاب و مفیدتری ارائه کنید، اطلاعات بیشتری را در صفحات معرفی محصول خود اضافه کنید، صفحات لندینگ خود را با تصاویر رنگارنگ تکمیل کنید و البته همیشه متنی منظم و آسان برای خواندن داشته باشید.

۵-نرخ تبدیل وب‌سایت (Website conversion rate)

یک صفحه ممکن است هزاران بار بازدید شود. اما نکته اصلی این است که اگر منجر به هدایت مشتری به خرید از سایت نشود، عملا ترافیک دریافتی فایده‌ای ندارد. مخصوصا اگر از یک لینک تبلیغات پولی باشد.

با کمک Google Analytics می‌توانید یک نمای کلی عالی از نرخ تبدیل هر صفحه سایت خود داشته باشید. در نهایت هم برای بهبود این نرخ، مواردی را آزمایش کنید که می‌تواند نرخ تبدیل صفحات لندینگ شما را بهبود بخشد. مثلا CTA صفحه را تغییر دهید، تصاویر بهتری برای صفحه استفاده کرده یا بخش‌هایی از متن را براساس کلمات کلیدی موثرتر بازنویسی کنید.

۶-نرخ تبدیل برای هر CTA

اگر صفحات وب یا محتوایی با یک فراخوان برای اقدام (CTA) واضح ایجاد کرده‌اید، باید اندازه‌گیری کنید که آیا این صفحات باعث تبدیل ترافیک ورودی به خریدار می‌شوند یا خیر. مخصوصا اگر از کمپین‌های پرداخت به‌ازای کلیک برای هدایت ترافیک به‌ صفحات خاصی استفاده می‌کنید، این معیار بازاریابی بسیار مفید خواهد بود. زیرا با مقایسه قیمت هر تبدیل و ارزش طول عمر مشتری، می‌توانید پایداری محتوای CTA خود را ارزیابی کنید.

برای اندازه‌گیری این شاخص می‌توانید گزینه رویدادهای وب‌سایت را در Google Analytics تنظیم کنید تا گزارش‌های مربوط به هر کلیک روی CTA و محتوای آن را ردیابی کنید.

بهبود نرخ تبدیل CTA هم به یک CTA همراه با یک پیشنهاد ارزشمند قانع‌کننده نیاز دارد. البته می‌توانید CTAهای بیشتری به صفحات و محتوای خود اضافه کنید یا پیام‌های مختلف را برای CTA آزمایش کنید تا ببینید کدام روی مخاطبان شما بهتر کار می‌کند.

۷-نرخ کلیک (CTR) در صفحات وب

CTR نشان می‌دهد که CTA موجود در محتوای تبلیغات یا صفحات سایت شما چقدر توجه افراد را به‌خود جلب کرده و آن‌ها را وادار می‌کند برای اطلاعات بیشتر روی فراخوان شما کلیک کنند.

در گوگل آنالیتیکس و از بخش تحلیل رفتار (Behavior) در سطح رویداد یا Event Level می‌توانید این معیار را اندازه‌گیری کنید.

برای بهبود این KPI نیز حتما از لینک‌دهی برای اتصال صفحات لندینگ مختلف، مقالات وبلاگ و دیگر محتواهایتان استفاده کنید. مهم است که پیام‌های CTA مختلف و متنوعی ایجاد کنید که باعث شوند مردم بخواهند روی آن‌ها کلیک کنند.

۸-صفحات در هر بازدید (Pages per visit)

این KPI دیجیتال مارکتینگ نشان می‌دهد که آیا پیمایش سایت شما به ترتیب منطقی تنظیم شده است و آیا محتوای صفحات، CTA قانع‌کننده دارند یا خیر.

از ابزار Google Analytics Behavior استفاده کنید تا ببینید یک بازدیدکننده به‌طور متوسط در هر سشن چند صفحه از سایت را نگاه می‌کند. با این کار دقیقا شاخص صفحات در هر بازدید را اندازه‌گیری کرده‌اید.

برای اینکه تعداد صفحات بیشتری در هر بازدید کاربران داشته باشید باید وب‌سایت را تا حد امکان قابل پیمایش و به‌کمک لینک‌های داخلی ارتباط خوبی بین صفحات مختلف ایجاد کنید.

شاخص‌های کلیدی عملکرد مربوط به سئو (بهینه‌سازی سایت برای موتور جستجو)

ترافیک ارگانیک از موتورهای جستجو یکی از سودآورترین کانال‌های افزایش تعداد لید برای بازاریابان دیجیتال است. معیارهای سئو عمدتا روی ترافیک ارگانیک و کسب سرنخ‌های (لیدها) کاملا هدفمند متمرکز هستند.

فقط لینک‌های با کیفیت از صفحات با رتبه‌بندی بالا را اندازه‌گیری کنید. تعداد لینک‌های ورودی نشان می‌دهد که آیا محتوای شما در سایت‌های دیگر به اشتراک گذاشته می‌شود یا خیر. این شاخص همچنین می‌تواند نشان دهد که آیا شما در زمینه خاصی متخصص صنعت‌تان شناخته می‌شوید یا خیر.

برای اندازه‌گیری KPI لینک‌های ورودی به صفحات سایت باید از ابزارهای سئو مانند Google Analytics و… استفاده کنید و همه لینک‌های ورودی به وب‌سایت‌تان را زیر نظر داشته باشید.

اگر می‌خواهید تعداد سایت‌های بیشتری به محتواهای شما لینک دهند و لینک‌های ورودی معتبرتری داشته باشید، باید خودتان را به‌عنوان یک متخصص در حوزه کاری‌تان ‌به دیگران معرفی کنید. تنها در این صورت مقاله‌های بلاگ یا متن‌های آموزشی سایت شما در اخبار، مقالات و گزارش‌های سایت‌های دیگر هم گنجانده می‌شود.

۲-نرخ ترافیک از جستجوی ارگانیک

این شاخص کلیدی عملکرد مربوط به سئو، تعداد بازدیدهای ماهانه وب‌سایت را نشان می‌دهد که از طریق نتایج موتورهای جستجو مثل گوگل، بینگ و غیره وارد سایت شده‌اند.

طبیعی است که برای بهبود نرخ ترافیک جستجوی ارگانیگ باید محتوای خود را بهبود دهید تا در صفحات نتایج موتور جستجو (SERP) رتبه بالاتری کسب کنند. می‌توانید راهنمای جامع رهنما کالج برای بهبود رتبه‌بندی سئو داخلی را ببینید و براساس آن محتوا و صفحات سایت خود را بروزرسانی کنید.

۳-لیدهای (Lead) جدید از جستجوی ارگانیک

تعداد لیدهای جدیدی که کسب‌وکار شما را با جستجو در گوگل پیدا کرده‌اند بررسی کنید. این KPI را به‌عنوان درصدی از کل سرنخ‌های جدید دنبال کنید تا بتوانید ارزش جستجوی ارگانیک را برای فروش و سود خود ارزیابی کنید.

برای نظارت بر تعداد لیدها از منبع ارگانیک هم باید از ابزارهای تحلیل بازاریابی استفاده کنید. هرچقدر رتبه بالاتری برای کلمات کلیدی هدفمند که ارتباط نزدیکی با خدمات یا محصول شما دارند داشته باشید، می‌توانید انتظار ورود لید بیشتری از طریق جستجوی ارگانیک داشته باشید. یک استراتژی SEO ایجاد کنید و محتوایی را منتشر کنید که اهداف رتبه‌بندی کلمات کلیدی شما را محقق می‌کند.

۴-نرخ تبدیل از جستجوی ارگانیک

این شاخص کلیدی عملکرد دیجیتال مارکتینگ نشان می‌دهد که آیا کلمات کلیدی شما که در نتایج موتورهای جستجو رتبه بالایی دارند به نوع خدمات و محصولات شما مرتبط می‌شوند یا خیر. نرخ تبدیل ارگانیک پایین یعنی احتمالا کلمات کلیدی با رتبه بالایی دارید که مخاطب را گیج کرده و پیام‌های اشتباهی را در مورد خدمات یا محصول شما ارائه می‌دهد.

می‌توانید از ابزار CRM خود برای اندازه‌گیری این شاخص استفاده کنید و مشتریان را بر اساس یک بازه زمانی خاص (به‌عنوان مثال، ماه گذشته) و منابع ورودی (جستجوی ارگانیک) دسته‌بندی کنید.

برای افزایش نرخ تبدیل در جستجوی ارگانیک باید روی استراتژی SEO خود کار کنید تا برای کلمات کلیدی بسیار هدفمند رتبه بالایی به‌دست بیاورید. در مرحله بعد، مطمئن شوید که رویکرد هدایت مشتری به سایت شما کارآمد است و باعث می‌شود مردم بخواهند برای خدمات شما ثبت‌نام کنند یا محصول شما را سفارش دهند.

۵-رتبه صفحه سایت در گوگل (Google PageRank)

معیار پیج رنک معمولا برای تعیین اهمیت صفحات مختلف یک سایت توسط گوگل استفاده می‌شود. رتبه هر صفحه سایت بر اساس کیفیت و کمیت لینک‌های ورودی تعیین می‌شود که به یک صفحه مشخص وارد می‌شوند.

برای مشاهده ارزش این معیار سئو باید از یک ابزار بررسی‌کننده رتبه صفحه مثل Semrush و Ahrefs و… استفاده کنید.

همچنین می‌توانید با نوشتن پست بلاگ مهمان و معرفی نام برندتان به خبرنگاران و خبرگزاری‌ها، لینک‌های ورودی بیشتری به وب‌سایت خود دریافت کنید. البته باید حتما محتوای باکیفیتی ایجاد کنید که مردم بخواهند آن را در وبلاگ خود به اشتراک بگذارند و به آن لینک دهند. حواستان هم باشد که هر چندوقت‌ یک‌بار لینک‌های خراب در وب‌سایت خود را اصلاح و حذف کنید. 

می‌توانید راهنمای جامع رهنما کالج برای بهبود رتبه‌بندی سئو خارجی را ببینید و براساس آن لینک‌های خارجی خود را بروزرسانی کنید و پست مهمان در یک وبلاگ بنویسید.

۶-حضور در اولین صفحه نتایج جستجوی گوگل

وقتی افراد در گوگل جستجو می‌کنند، به ندرت سراغ صفحه دوم نتایج جستجو می‌روند. در واقع اگر رتبه ۱ نتیجهٔ جستجو، میانگین نرخ کلیک ۳۲.۵ درصد داشته باشد، رتبه‌بندی به‌عنوان نتیجه ۱۱ و رفتن به فهرست صفحه دوم نتایج، منجر به ۱درصد نرخ کلیک می‌شود.

برای تجزیه‌ و تحلیل میزان کارآمدی کلمات کلیدی اصلی و فرعی در محتواهای خود باید از نرم افزارها یا ابزارهای مختلف SEO مانند گوگل آنالیتیکس استفاده کنید.

برای بهبود این شاخص هم باید محتوای باکیفیت ایجاد کنید و محتوا را براساس کلمه کلیدی در وب‌سایت خود قرار دهید. همچنین لازم است تا به دیگر صفحات مرتبط در سایت خود لینک دهید و یک شبکه کامل از محتواهای به هم پیوسته ایجاد کنید.

۷-نرخ تبدیل به‌ازای هر کلمه کلیدی

اگر بتوانید کلمه کلیدی را پیدا کنید که تعداد قابل‌توجهی از مخاطبان شما را تبدیل به خریدار کند، انگار یک معدن طلای واقعی پیدا کرده‌اید. این شاخص کمک می‌کند تا کلمات کلیدی ویژه‌ای که مخاطب بسیار هدفمند را جذب می‌کنند شناسایی کنید. اگر یک کلمه کلیدی دارای نرخ تبدیل بالایی است، کلمات کلیدی مرتبط را هم پیدا کنید و محتوایی ایجاد کنید تا با همه این‌ها در صفحه نتایج جستجوی گوگل (SERP) رتبه بالایی به‌دست بیاورید.

برای اندازه‌گیری نرخ تبدیل به‌ازای کلمات کلیدی، باید ابزارهای بازاریابی و CRM خود را به Google Analytics متصل کنید. یعنی ابتدا باید از ابزار CRM خود فهرست لیدهای تبدیل‌شده به خریدار را فیلتر کنید و سپس از داده‌های صفحه لندینگ استفاده کنید تا ببینید که این مشتری‌ها چگونه در ابتدا به سایت شما وارد شد‌ه‌اند.

شما همچنین می‌توانید با ارائه اطلاعات بیشتر و محتوای باکیفیت همراه با تصویر مرتبط و جذاب، صفحه لندینگ سایت‌تان را برای افزایش نرخ تبدیل هر کلمه کلیدی بهبود ببخشید.

شاخص‌های کلیدی عملکرد مربوط به تبلیغات پولی

متاسفانه بسیاری از کسب‌و‌کارها در تبلیغات پولی خود شکست می‌خورند، چون فراموش می‌کنند سودآوری ROI (بازده سرمایه‌گذاری) کمپین‌هایی که اجرا می‌کنند را ارزیابی کنند. برای بهبود تبلیغات و صرفه‌جویی در منابع بهتر است برخی از KPIهای تبلیغاتی زیر را به نمای کلی بازاریابی ماهانه خود اضافه کنید.

۱-تعداد سرنخ‌ها (لید) و تبدیل‌ها از تبلیغات پولی

تعداد سرنخ‌ها و تبدیل‌های ماهانه از تبلیغات CPC را به‌عنوان درصدی از نتایج کلی کار خود زیرنظر داشته باشید. با این کار یک نمای کلی از عملکرد بازاریابی بدون پرداخت‌تان هم خواهید داشت.

اگر از Google Ads استفاده می‌کنید، می‌توانید نتایج مربوط به هر تبلیغ و کمپین را در حساب Google Analytics خود ببینید. برای اطمینان از اینکه گوگل آنالیتیکس تمام کمپین‌های شما را ردیابی می‌کند، کدهای مرجع را برای هرکدام تنظیم کنید.

برای اینکه با تبلیغات پولی خود تعداد لید بیشتری جذب کنید و نرخ تبدیل بالاتری هم داشته باشید، باید نسخه تبلیغاتی خود را بهبود ببخشید و فقط کلمات کلیدی بسیار هدفمندی ایجاد کنید که با محصولات و خدمات منحصربه‌فرد شما مرتبط هستند.

۲-هزینه هر جذب (CPA) و هزینه هر تبدیل

از آنجایی که به‌دست آوردن لید و مشتریان بالقوه از طریق تبلیغات CPC می‌تواند بسیار گران باشد، نظارت بر ROI بسیار مهم است. حتی ممکن است تا آنجا پیش بروید که این معیار را در میان سایر KPIهای مالی که توسط مدیران شرکت نظارت می‌شود، قرار دهید.

تعداد هزینه به‌ازای هر تبدیل را با ارزش طول عمر مشتری مقایسه کنید تا مطمئن شوید که کمپین‌های شما در بلندمدت سودآور هستند. همچنین می‌توانید هزینه هر جذب لید را هم بررسی کنید، منتها فراموش نکنید که این هزینه به‌ازای هر تبدیل است که سودآوری واقعی کمپین‌های پولی را نشان می‌دهد. 

بهتر است این KPI با فاصله زمانی دو ماهه محاسبه شود. زیرا تبدیل سرنخ‌ها زمان می‌برد. برای محاسبه عدد نهایی باید هزینه ماهانه تمام منابع، زمان و پول صرف‌شده برای کمپین‌های تبلیغاتی پولی را محاسبه کنید. سپس عدد به‌دست آمده را بر تعداد سرنخ‌های آن ماه که به خریدار تبدیل شده‌اند تقسیم کنید.

برای بهبود این KPI می‌توانید کلمات کلیدی با رقابت کم را هدف قرار دهید. مثلا کلیدواژه‌های فرعی‌ و طولانی‌تر اما هدفمند را در متن تبلیغات پولی استفاده کنید. در ضمن حتما تجربه صفحه لندینگ سایت را هم بهبود بخشید و امکانات ویژه پشتیبانی از مشتری ارائه دهید.

۳-نرخ کلیک در تبلیغات PPC

این KPI تبلیغاتی یک نمای کلی از اثربخشی کمپین‌های پرداخت به‌ازای کلیک را در اختیار شما می‌گذارد. اگر CTR پایین باشد، به این معنی است که محتوای تبلیغ شما به‌اندازه کافی قانع‌کننده نیست که یک شخص روی آن کلیک کند.

اندازه‌گیری نرخ کلیک در تبلیغات پولی واقعا ساده است. تقریبا همه ابزارهای تبلیغاتی نرخ کلیک هر آگهی را نشان می‌دهند. کافی‌ست این داده‌ها را برای محاسبه میانگین CTR ماهانه جمع‌آوری کنید.

برای بهبود این KPI دیجیتال مارکتینگ می‌توانید هر ماه روش جدیدی را آزمایش کنید. مثلا طراحی تبلیغات خود را تغییر دهید، متن نسخه تبلیغاتی‌تان را ویرایش کنید تا جذاب‌تر شود، متن فراخوان برای عمل (CTA) خود را تغییر دهید و… .

شاخص‌های کلیدی عملکرد مربوط به شبکه‌های اجتماعی

تلاش‌های بازاریابی شما در شبکه‌های اجتماعی باید بر دو ایده اصلی متمرکز شود: ایجاد یک جامعه از کاربران و تبدیل فالوئرها به مشتری.

۱-ترافیک ورودی از شبکه‌های اجتماعی

این KPI اهمیت هرکدام از شبکه‌های اجتماعی مختلف برای کمک به افزایش ترافیک وب‌سایت‌تان را به شما نشان می‌دهد. می‌توانید ترافیک ورودی از شبکه‌های اجتماعی را به‌صورت ماهانه با این شاخص اندازه‌گیری کنید. 

برای اندازه‌گیری باید از گزارش‌های مربوط به نرخ منابع ترافیک وب‌سایت در گوگل آنالیتیکس استفاده کنید.

برای بهبود عدد نهایی KPI باید فالوئرهای زیادی در شبکه‌های اجتماعی جذب کنید، پست‌های جالب به‌اشتراک بگذارید، کمپین‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی راه بیندازید و در یک کلام روی افزایش لایک، اشتراک‌گذاری و فالوئر تمرکز کنید.

۲-تعداد سرنخ‌ها از شبکه‌های اجتماعی

بسیاری از دیجیتال مارکترها، شبکه‌های اجتماعی را نهایتا کانالی برای افزایش آگاهی عمومی از برند می‌شناسند. اما شبکه‌های اجتماعی می‌توانند به‌عنوان یک ابزار تولید سرنخ (لید) سودآور هم عمل کنند. برای ارزیابی کارایی این کانال در استراتژی‌های بازاریابی، تعداد سرنخ‌ها و تبدیل‌های ماهانه از شبکه‌های اجتماعی را زیر نظر داشته باشید.

با استفاده از ابزار CRM خود می‌توانید همه مشتریان بالقوه و سرنخ‌های ورودی از منبع اصلی «شبکه‌های اجتماعی» را فیلتر کنید و زیرنظر داشته باشید.

۳-نرخ تبدیل از شبکه‌های اجتماعی

برای اندازه‌گیری میزان هدفمندی تولید لید از شبکه‌های اجتماعی، تعداد سرنخ‌هایی که به مشتری و خریدار تبدیل می‌شوند را ردیابی کنید. نرخ تبدیل، ROI واقعی بازاریابی شبکه‌های اجتماعی شما را نشان می‌دهد.

پس از جمع‌آوری داده‌های مربوط به سرنخ‌ها و تبدیل‌های خود از رسانه‌های اجتماعی، می‌توانید به راحتی نرخ تبدیل را با تقسیم تعداد سرنخ‌ها بر تعداد تبدیل‌ها محاسبه کنید.

برای بهبود این شاخص باید کمپین‌های شبکه‌های اجتماعی هدفمند ایجاد کنید، مخاطبان رقیب خود را هدف قرار دهید و روند فروش خود را بهبود بخشید. علاوه‌براین‌ها، طراحی‌ها، متن محتوا، CTA و… متنوع برای تبلیغات خود در شبکه‌‌های اجتماعی آماده کنید.

۴-میزان مشارکت و تعامل کاربران (Engagement)

با این شاخص می‌توانید تعداد افرادی را که به‌طور فعال با پست‌های شما در شبکه‌های اجتماعی درگیر شده‌اند (با اشتراک‌گذاری، لایک، کلیک و غیره) در اختیار داشته باشید.

برای اندازه‌گیری میزان مشارکت و تعامل کاربران با محتواهای خود در شبکه‌های اجتماعی باید از ابزارهای بازاریابی مثل Moz، Hubspot، Buzzsumo و موارد مشابه استفاده کنید. البته بسیاری از شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام و توییتر خودشان هم گزارش‌هایی در مورد اینگیجمنت کاربران و داده‌های مربوط به کل فالوئرها ارائه می‌کنند.

۵-ROI شبکه‌های اجتماعی

شما باید فرمول خودتان را برای اندازه‌گیری بازگشت سرمایه در رسانه‌های اجتماعی پیدا کنید. مثلا می‌توانید بودجه بازاریابی شبکه‌های اجتماعی، حقوق و دستمزد کارکنان، هزینه‌های توسعه و طراحی، و غیره را در نظر بگیرید.

اندازه‌گیری ROI شبکه‌های اجتماعی کمی پیچیده و گاهی حتی ناممکن است. زیرا رسانه‌های اجتماعی دارای مزایای زیادی هستند که معمولا نمی‌توان آن‌ها را با اعداد اندازه‌گیری کرد. نهایتا می‌توانید با توجه به اهداف و مزیت‌های موردنظر خود، بازگشت سرمایه (ROI) رسانه‌های اجتماعی را بر کسب‌وکارتان ارزیابی کنید.

برای نتیجه‌گیری بهتر است همیشه کانال‌های شبکه اجتماعی با بالاترین بازگشت سرمایه را پیدا کنید و تلاش‌های بازاریابی خود را همانجا متمرکز کنید.

تعیین KPI برای تیم مارکتینگ چگونه انجام می‌شود؟

ردیابی KPIهای نادرست یا نامربوط منجر به نتایج عملی نمی‌شود و احتمالاً فقط زمان شما را تلف می‌کند. پس مهم است که از بین بی‌شمار شاخص کلیدی عملکرد، گزینه‌های موثر و موردی خاص را برای کسب‌وکارتان پیدا کنید. تعیین KPI برای تیم مارکتینگ قبل از هرچیزی به اهداف کسب‌و‌کار شما بستگی دارد. برای مثال آیا قرار است در استراتژی بازاریابی کالاهای بیشتری را با افزایش لید بفروشیم یا می‌خواهیم روی میزان اشتراک‌گذاری بیشتر در سایت و وبلاگ‌ تمرکز کنیم؟ یا بهبود سئو یا رشد شبکه‌های اجتماعی چقدر برای استراتژی دیجیتال مارکتینگ مورد استفاده‌مان مهم است؟ 

همیشه بهتر است به‌جای استفاده از تعداد زیادی شاخص کلیدی عملکرد بی‌ربط، فقط روی چند شاخص کلیدی که بیشتر برایتان مهم است تمرکز کنید. یعنی فقط شاخص‌های کلیدی عملکردی را که به سازمان شما مرتبط هستند دنبال کنید. همچنین مطمئن شوید که هر یک از معیارهای کسب‌و‌کار شما با معیارهای SMARTتان مطابقت دارد. در ضمن مهم است هر KPI که انتخاب می‌کنید حتما قابل اندازه‌گیری و مرتبط با دستیابی به اهداف خاص‌تان باشد.

احتمالا پاسخ به سوالات زیر کمک خوبی در انتخاب KPI دیجیتال مارکتینگ باشد:

  • کسب‌و‌کار اصلی (محصولات و خدمات) شرکت چیست؟
  • نتایج (اهداف) تجاری مورد نظر کسب‌وکار چیست؟
  • کدام نتایج رسیدن به اهداف توسعه کسب‌وکار را تضمین می‌کنند؟
  • آیا تمام داده‌های مربوطه مورد نیاز برای نظارت بر KPI‌ را داریم؟
  • چه کسی قرار است از گزارش KPI استفاده کند و چه چیزی باید بداند؟
  • چگونه می‌توان مقادیر KPI را بهبود بخشید؟

حواستان هم باشد که شاخص‌های کلیدی عملکرد برای هر صنعت، در مراحل مختلف توسعه کسب‌وکار یا فاز پروژه متفاوت است. استانداردهای مربوطه را تنها زمانی رعایت کنید که با اهداف و مقاصد شما مطابقت داشته باشند. نکته دیگر اینکه تمام معیارهایی که اندازه‌گیری می‌کنید با رشد و توسعه مقیاس کاری شرکت شما تغییر می‌کنند.

چگونه از KPI در دیجیتال مارکتینگ استفاده کنیم؟

یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای نظارت بر دستاوردهای بازاریابی، راه‌اندازی داشبورد KPI دیجیتال مارکتینگ با معیارهای تجاری مرتبط است. سیستم‌های تجزیه‌ و‌ تحلیل و ردیابی داده‌های بازاریابی معمولا یک داشبورد KPI هم دارند که امکان گزارش‌‌گیری از شاخص‌های کلیدی عملکرد مهم برای شرکت و سازمان را به بازاریابان می‌دهد. داشتن داشبورد جامع کسب‌و‌کار کمک می‌کند تا فوراً مشکلات و نقاط بحرانی را بشناسید و راه‌حل‌هایی برای مسائل مهم پیدا کنید

یک داشبورد KPI برای شما جمع‌آوری، گروه‌بندی، سازمان‌دهی و تجسم نهایی معیارهای انتخابی KPI را انجام می‌دهد. فقط کافی‌ست تا برای مرور سریع هر هدف مهم، معیارهای خود را به داشبورد KPI اضافه کنید. حتی می‌توانید چندین داشبورد KPI را برای ردیابی جداگانه اهداف هر بخش تنظیم کنید.

برای جمع‌آوری یک گزارش KPI در دیجیتال مارکتینگ همچنین می‌توانید یک فایل اکسل شامل تمام معیارهای مهمی که می‌خواهید ماه‌به‌ماه اندازه‌گیری کنید، تشکیل بدهید.

جمع‌بندی

در این مقاله بعد از اینکه گفتیم KPI چیست و انواع KPI در دیجیتال مارکتینگ کدامند، فهمیدیم که یکی از مهم‌ترین‌ شاخص‌های کلیدی عملکرد، KPI در دیجیتال مارکتینگ است. KPIهای بازاریابی انواع مختلفی دارند و معمولا روی معیارهای مربوط به فروش و تعداد مشتریان و ورودی ترافیک سایت و بهینه‌سازی سایت برای موتورهای جستجو تمرکز دارند. شما می‌توانید بعد از تعیین KPI برای تیم مارکتینگ با استفاده از یک ابزار گزارش لحظه‌ای مثل داشبورد KPI به نتایج آن‌ها نظارت داشته باشید.

برای آشنایی بیشتر با KPI در دیجیتال مارکتینگ می‌توانید در بوت کمپ آموزش دیجیتال مارکتینگ رهنماکالج شرکت کنید.

منبع
scoro

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا